جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین پرچمداران نفاق جدید
جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین پرچمداران نفاق جدید
رخدادها و مسایل پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری جامعه اسلامی ایران را وارد مرحله ای جدید و متفاوت از قبل کرد. بسیاری از صاحب نظران با تحلیل وقایع مرتبط با انتخابات و آشوب های سبز پس از آن بر این اعتقاد هستند که انقلاب و نظام اسلامی و ملت ایران با یک فتنه بسیار عمیق روبه رو شده است. ویژگی اصلی فتنه کاهش قدرت تشخیص حق از باطل به دلیل پیدایی حجم بالای شبهات، ابهامات و سوالات است. در شرایط فتنه تنها انسان هایی با بصیرت بسیار بالا می توانند به راحتی بین جبهه حق از جبهه باطل و راه درست از راه نادرست تمیز قایل شوند ولکن دیگران با تردید مواجه شده و بسیاری به گمراهی می افتند. بدون تردید عامل پیدایی فتنه در جامعه اسلامی، شکل گیری و ظهور یک جریان نفاق پیچیده و جدید خواهد بود. منافقین جدید و ناشناخته از قبل با اتخاذ مواضع و انجام رفتارهایی سبب می شوند مردم و حتی خواص در تشخیص ها دچار مشکل گردند. اکنون که جامعه اسلامی و انقلاب و نظام اسلامی با فتنه ای عمیق مواجه شده، سوال این است که کدام جریان و چه کسانی دچار نفاق شده و با نفاق خود چنین فتنه ای را به وجود آوردند. در این نوشتار سعی بر آن است که با توجه به حوادث اخیر و دادگاه متهمین آشوب های سبز پرچمداران این فتنه عمیق بررسی شوند.
تقلب بزرگ نشانه دروغ بزرگ
آشوب ها و ناآرامی های پس از انتخابات از آنجا شکل گرفت که میرحسین موسوی روز شنبه 32 خرداد ماه با صدور اطلاعیه ای نسبت به نتایج انتخابات اعتراض کرد و اعلام کرد در این انتخابات با تقلب بزرگ روبه رو شده ایم.وی مدعی بود که رأی اکثریت مردم به ایشان بوده و یا یک تقلب بزرگ این رأی به نفع دیگری اعلام گردیده و مردم باید با اعتراضات، تجمعات و حضور در خیابان ها نسبت به این نتیجه واکنش نشان دهند. میرحسین موسوی با چنین دیدگاهی خواستار ابطال انتخابات گردید و برای ابطال انتخابات به اهرم فشارهای هواداران در کف خیابان ها بر نظام اسلامی دل بسته بود. آقایان کروبی و محسن رضایی نیز هر کدام به نوعی نتایج انتخابات را زیر سوال بردند و با شیوه های متفاوت اعتراضات خود را پیگیری نمودند. بیانیه های تند و تحریک آمیز از سوی جبهه مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، حزب کارگزاران سازندگی، مجمع روحانیون مبارز و ... صادر گردید و هر کدام با تحلیل های نادرست، نظام اسلامی را متهم به تقلب در انتخابات کردند و خواستار ابطال انتخابات شدند. مجموعه این موضعگیری ها و تحریکات، سبب کشانده شدن عده ای به خیابان ها شد و نهایتاً ناآرامی ها ، آشوب ها، تخریب ها و رویارویی گروهی و از جمله منافقین، سلطنت طلب ها و اراذل و اوباش با نیروهای مدافع نظام اسلامی اعم از ناجا، سپاه و بسیج شکل گرفت و در این میان تعدادی مصدوم و کشته شدند و چند نفر از نیروهای مدافع انقلاب و نظام اسلامی نیز به درجه رفیع شهادت نایل آمدند. با دستگیری و آغاز محاکمه عده ای از دست اندرکاران این آشوب ها یک مطلب آشکار گشت و آن تاکید چهره های برجسته از متهمان برعدم تقلب در انتخابات است. تمامی متهمانی که تاکنون سخن گفته و در جلسه دادگاه اظهارنظر کرده اند بر این نکته تصریح دارند که انتخابات سالم برگزار شده و امکان انجام تقلب در انتخابات ایران اصلاً وجود ندارد. اعترافات ابطحی، عطریانفر، بهزاد نبوی ،تاج زاده، امین زاده، شریعتی، حجاریان، رمضان زاده، صفایی فراهانی، حمزه کرمی، طباطبایی و ... همگی بر این موضوع تأکید دارد. بنابراین طرح تقلب از سوی آقای موسوی و حمایت از ایشان در این اتهام به نظام اسلامی از سوی دیگران چیزی جز یک دروغ بزرگ نبود. در واقع تقلب بزرگ، خود یک دروغ بزرگی بود. دروغ بزرگی که جامعه را ناآرام ساخت و هواداران موسوی را تحریک کرد و به خیابان ها کشاند و زمینه های سوء استفاده را برای منافقین، سلطنت طلب ها و بیگانگان فراهم ساخت و این همه خسارات معنوی و مادی را به نظام اسلامی تحمیل کرد. اکنون سوال این است که اگر تقلب بزرگ یک دروغ بزرگ بود، این دروغ بزرگ با چه اهدافی مطرح شد.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ