سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پایگاه خبری جنگ احزاب

سخنرانی جناب محراب علیدوست ( قسمت اول )

یکشنبه 88 مرداد 4 ساعت 2:56 صبح

سخنرانی جناب محراب علیدوست در نشست عمومی انجمن اکثریت حزب الله( قسمت اول )

2/5/88

من اصلاح طلب بودم اما به لطف خدا توبه کردم . . .

بسم ا. . . الرحمن رحیم

با عرض سلام به پیشگاه حضرت ولی عصر (عج) و تبریک اعیاد شعبانیه خدمت دوستان ، بسیجیان و همفکران عزیز از اینکه مقداری فضای سالن کوچک و گرم است و از طرفی بنده نیز کمی دیر رسیدم از شما پوزش می خواهم .

همانطور که میدانید این نشست به عنوان اولین نشست انجمن اکثریت حزب الله برگزار شده و این انجمن هنوز به طور رسمی اعلام موجودیت نکرده ولی به لطف الهی و تحت توجه حضرت بقیه الله ارواحنا فداء بعد از رسمیت یافتن این انجمن نشستهای خود را در فضای مناسبتر برگزار خواهیم کرد و به آنهایی که هر شب با هیاهو و عربده کشی سعی بر این دارند که خود را اکثریت معرفی کنند نشان خواهیم داد که در علم ریاضی نیز اگر از یک کودک دبستانی بپرسید 13 میلیون بیشتر است یا 24 میلیون میتواند جواب صحیح را بدهد . پس اگر اکثریت جامعه حیا بخرج میدهند و سکوت می کنند شما نیز کمی حیا بخرج بدهید و بی حیایی و گستاخی را کم کنید . ( صلوات حضار )

بنده قصد دارم ابتدا نگاهی گذرا به تحولات چند سال اخیر کشور داشته باشیم و ضمن جمع بندی این تحولات به وقایع اخیر بپردازیم . در پایان نیز بنده در خدمت شما هستم تا اگر سوالی داشتید در حد اطلاعم پاسخگو باشم .

در سال 76 و با شروع تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری فضایی در کشور شکل گرفت که در آن زمان نوید یک تغییر بزرگ در سیستم اجرایی کشور محسوب میشد .

کاندیداهای مطرح آن زمان عبارت بودند از ناطق نوری – خاتمی – ری شهری و زواره ای . گزینه های سوم و چهارم یعنی ری شهری و زواره ای گزینه های مطرحی نبودند و رقابت اصلی میان ناطق نوری و خاتمی بود . ناطق نوری به لحاظ فکری و خط مشی سیاسی نزدیکترین فرد به هاشمی رفسنجانی بود از این رو مردم هیچ علاقه ای به انتخاب وی نداشتند ، لذا محمد خاتمی با ظاهری فریبنده و شعارهای جدید وارد میدان شد . من و همفکرانم در آن زمان که شاهد بی قانونی های فراوان از سوی باند هاشمی بودیم گمان بردیم که خاتمی منجی کشور است و با ورود وی به عرصه ی اجرایی کشور دست زیاده خواهان و غارتگران بیت المال قطع میشود و جامعه به سوی قانونمداری حرکت می کند . از این رو در هر جمعی که بودیم برای وی تبلیغ میکردیم و از او حمایت میکردیم . با آغاز به کار دولت خاتمی مشاهده کردیم که وزیران وی تقریباً از طیف همان وزیران گذشته هستند ولی با اهمیت به این مسئله ندادیم و منتظر ماندیم تا ببینیم رئیس جمهور چه برنامه ای ارائه می دهد .

با گذشت چندین ماه از شروع به کار دولت خاتمی شاهد اوج گرفتن اختلافات میان نخبگان و سیاستمداران و روشنفکران بودیم که روز به روز در حال افزایش بود . در آن زمان ما خاتمی را نقطه ی مقابل هاشمی میدانستیم و منتظر بودیم که روزی به افشای پشت پرده ی حوادث گذشته و مسائل ناگفته بپردازد ، اما موضوعی جدید ذهن ما و مردم را به خود مشغول ساخت و آن سناریویی به نام قتلهای زنجیره ای بود ، مسئله ای که هنوز هم جزئیات آن برای مردم فاش نشده و عوامل اصلی آن همچنان ناشناس ( البته برای عوام ) باقی مانده اند . طولی نکشید که سناریوی دوم شکل گرفت و آن حمله به کوی دانشگاه توسط عناصر ناشناس بود . سناریوی سوم ترور نافرجام رئیس شورای شهر و تئرویسین دوم خردادیها یعنی سعید حجاریان بود . رئیس جمهور هرگز جوابی قانع کننده در خصوص این موارد به مردم ندادند و به نحوی برخورد کردند که همه گمان میبردند این وقایع توسط مخالفان اصلاح طلبان صورت میگیرد و کسانی قصد دارند سران اصلاح طلب را از لب تیغ بگذرانند . این مظلوم نمایی باعث شد که ما در حمایت از این جریان حمایت بیشتر بکنیم و پشت سر این پرچم اصلاح طلبان با شور هرچه بیشتر سینه بزنیم . در همین زمان کتاب عالیجناب سرخ پوش و عالیجنابان سیاه پوش توسط یکی از سران اصلاح طلب یعنی اکبر گنجی منتشر شد که در آن مدعی بود هاشمی در اکثر این واقع دست دارد . این کتاب و مقالاتی با این موضوع که در نشریات زنجیره ای منتشر می شد به ما یقیین میداد که جریان اصلاح طلبی یک جریان مظلوم است و چون قصد احقاق حقوق ملت را دارد اینچنین مورد ظلم واقع شده است . اما یک مسئله همچنان بدون پاسخ باقی ماند و آن مسئله این بود که عوامل نا آرامی ها و ایجاد تنش در میان جامعه هر کدام به نحوی با جریان دولت اصلاحات مربوط می شدند ولی رئیس جمهور هیچ واکنشی نسبت به این قضیه از خود نشان نمی داد به نحوی که برای ما اینطور تداعی شد که این عناصر، عناصرتحمیلی به دولت هستند و لذا خاتمی نمی تواند آنها را کنترل کند .

اوضاع به همین منوال گذشت و انتخابات هشتم ریاست جمهور فرا رسید . در این دوره که میتوان آنرا یکی از کم نظیر ترین انتخابات ریاست جمهوری از لحاظ تعدد کاندیداها نام برد 10نفر کاندید ریاست جمهوری شدند که خاتمی نیز جزء آنان بود . ما همچنان از وی طرفداری میکردیم و بر این باور بودیم که باید به او یک فرصت دوباره داد تا حق ملت را بازپسگیرد . در برنامه ای که جهت تبلیغات ریاست جمهوری از سیما پخش شد خاتمی در مقابل دوربین سیما اشک ریخت و اینطور وانمود کرد که نمیگذارند او کارش را درست انجام دهد و برای وی و دولتش بحران تراشی می کنند . البته ما هرگز در آن زمان نفهمیدیم آنها که ایجاد بحران برای دولت خاتمی می کردند چه کسانی بودند .

دولت هشتم نیز تشکیل شد و ما همچنان منتظر افشاگری خاتمی بر علیه باند هاشمی و اطرافیانش بودیم ولی علیرغم این توقع هر روز می دیدیم که رابطه ی بین خاتمی و عناصر وابسته به باند قدرت و ثروت نزدیکتر و صمیمی تر و همچنین علنی تر می شود .

کم کم دروغگویی های خاتمی در مورد جامعه ی مدنی و مطالبه ی حق ملت فاش شد تا جایی که یاران وی تبدیل به جاسوسان هسته ای شدند و اسرار هسته ای کشور را برای دشمنان خارجی فاش کردند و خود نیز به طور علنی در سعد آباد به کشور خیانت کرد و باعث توقف فعالیتهای صلح آمیز هسته ای شد .

این اقدام با واکنش توده مردم مواجه گردید تا جایی که بعد از نماز جمعه علیه سیاست هسته ای خاتمی و حسن روحانی مردم شعار دادند و بعد از مدتی در 16 آذر 1383 دانشجویان در دانشگاه تهران علیه وی دست به اعتراض و تحصن زدند .

در انتخابات مجلس هفتم و انتخابات شورای شهر در همان سال اصلاح طلبان با نه بزرگ ملت مواجه شدند و دیگر حیله ی جامعه مدنی کارساز نشد . با نزدیک شدن به انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری جناح اصلاح طلب نیاز به شخصی داشت تا بتواند قدرت را همچنان در اختیار نیروهای چپگرا نگه دارد . اینبار به سراغ معین رفتند و او را کاندیدای ائتلاف دوم خرداد معرفی کردند . معین که کارنامه مجهولی در ماجرای کوی دانشگاه دارد مورد تائید شورای نگهبان قرار نگرفت و اصلاح طلبان در پی مظلوم نمایی بودند که به حکم مقام معظم رهبری معین تائید صلاحیت شد . من و دوستانم بطور دائم سایت او را مورد بررسی قرار میدادیم و صحبتهای ایشان را تحلیل می کردیم و از کاندیداتوری وی حمایت می کردیم اما زمانی رسید که ایشان در یکی از سخنرانیهای انتخاباتی خود به اصل نظام اعتراض کردند و وعده دادند که در صورت رسیدن به ریاست جمهوری با این دو اصل مقابله خواهند کرد . این دو اصل یکی حاکمیت مطلق ولایت فقیه _ دوم شورای نگهبان بود .  علت اصلی هواداری ما از اصلاح طلبان مقابله با باند قدرت و ثروت بود اما همگی ما تابع قانون اساسی و مطیع اوامر مقام معظم رهبری بودیم و هستیم ولذا در این مرحله بود که برای ما روشن شد هدف اصلاح طلبان نه احقاق حقوق ملت و نه مقابله با باند قدرت و ثروت ( که خود از عناصر این باند بودند ) است بلکه هدف آنان ضربه زدن به حاکمیت اسلامی کشور و براندازی نظام جمهوری اسلامی است . بنا براین می توانم بگویم ( من یک اصلاح طلب بودم اما به لطف خدا توبه کردم ) و افکارم را از تمامی دروغ هایی که آنان به مغزمان تزریق کرده بودند پاک کردم. حال اصلاح طلبان در دور اول انتخابات ریاست جمهوری از معین حمایت می کردند که ایشان رای بسیار کمی آورد و رقابت انتخاباتی در دور دوم میان هاشمی رفسنجانی و دکتر احمدی نژاد ادامه یافت .

در این زمان اصلاح طلبان و تمامی مخالفان ولایت فقیه در حمایت از هاشمی بسیج شدند و از تمامی امکانات دولتی و خصوصی جهت پیروزی هاشمی بهره بردند . جای سوال این بود که آیا این همان هاشمی نیست که در روزنامه ها و مقالات خود او را سرکرده باند قدرت می نامیدید ؟ آیا این همان هاشمی نیست که در مجله ی ایارن فردا وابسته به گروهک نهضت آزادی از او به عنوان شاه کلید قتل های زنجیره ای نام می بردید ؟ آیا آین همان هاشمی نیست که او به عنوان عالیجناب سرخ پوش یاد می کردید ؟ آیا این همان هاشمی نبود که در نشریه عصر ما وابسته به گروهک مجاهدین انقلاب به باد نقد و انتقاد می گرفتید ؟ چه اتفاقی در حال وقوع بود که همگی از یاران او شدید ؟ حمایت اصولگرا نما های مجلس هفتم و اصلاح طلبان مجلس ششم ، گروهک مجاهدین انقلاب ، نهضت آزادی ، ائتلاف دوم خرداد ، جامعه روحانیون و همه و همه دست در دست هم به مقابله با رقیب هاشمی پرداختید . . .

مگر احمدی نژاد چه چیزی داشت که همگی این عناصر از او میترسیدند ؟

احمدی نژاد دارای سه خصوصیت است :

1-    وابسته به هیچ دسته و گروهی نیست بنابر این وامدار هیچ یک از آنها نیز نمی باشد .

2-    احمدی نژاد در میان مردم زندگی کرده و رنج آنها آگاه است .

3-    احمدی نژاد مطیع امر رهبری است و از هیچ دشمن ریز و درشت داخلی و خارجی نمی ترسد .

این برای جناح انحصار طلب و نیمه ی مخفی این جناح که دیگر هویتش فاش شده بود یعنی دوم خردادی ها ، بسیار خطرناک بود . بنا براین تمام تلاش خود را کردند که او پیروز انتخابات نشود اما خدا خواست و او پیروز شد و از لحظه پیروزی او تمام این شکست خورده ها تصمیم به براندازی دولت او و سیاه نمایی عملکرد او گرفتند . . . .

 

ادامه دارد . . .  

 



نوشته شده توسط : ایمان ایراندوست | نظرات دیگران [ نظر]


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

11سال خیال و بالاخره... توهم!
ترک عادت موجب مرض است
رقیب ناکام آرای باطله برای رهبری امام عیب جویی می کند
خودتان یه کاریش بکنید موسوی و کروبی خجالت می کشند از آتش بپرند!
هواپیمای قرقیز قرار بود ریگی را به ملاقات هالبروک ببرد
تکرار لطیفه های 3 کله پوک
قدردانی و تشکر از سربازان گمنام امام زمان (عج)
[عناوین آرشیوشده]


kheirie velayat عدالت خواهی لب انتظار ما از دانشجویان است.   مقام معظم رهبری